هول هولكي نوشت

ساخت وبلاگ


داشتيم در مورد سرمايي كه گذشت و سرمايي كه درراهه گپ مي زديم و ياد گلهايي كرديم كه يخ زدن و از دست رفتن و اون دو سه تا گلدوني كه سخت جاني كردن و موندن و دراومد كه من اميدم به بهاره و منم ناچار شدم يه جوابي بدم1 گفتم يه مهلتي بده و بعد 5 دقيقه اينو نوشتم! هول هولكي نوشت از اين بهتر نميشه! هر كي ايراد بگيره خونش به گردن خودش! اصلا ميگم زمستون سنگش كنه!!!

پناهي گرم بايد جست
در اين سرماي بي شرمي كه نافهم است
در اين سرما كه از لطف گل و شادي هراسان است
در اين سرماي بيداد و شقاوت، زمهرير تلخ بي مهري
...
به كنج امن آغوش بهاري سبز بگريزيم
به آنجايي كه مي گويند سرشار است از آهستگي هاي كريم لطف
و لبريز است از گرماي مهر وشوق و شادابي
به آنجايي كه لبخندش حضور روشن ديدار با بي تابي محض است
به آنجايي كه آغاز است
پرواز است
آواز است
و رازآميز....

جایی برای با تو نشستن...
ما را در سایت جایی برای با تو نشستن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1mehdishamsab بازدید : 98 تاريخ : جمعه 26 آذر 1395 ساعت: 10:09