چشمهایش

ساخت وبلاگ

این مثنوی برای تو و چشم های تو

این مثنوی فدای تو و چشم های تو

این چشم ها که واقعه ی مهربانی اند

محصول لحظه های خدا-آسمانی اند

این چشم ها که بوی خدا را شنیده اند

تا بی کرانه های تغزّل پریده اند

این چشم ها که رو به ابد باز می شوند

تا بی ازل دمیدنت آغاز می شوند

این چشم ها که تن به سرودن نمی دهند

این چشم ها که بوی نبودن نمی دهند

این چشم ها که چشمه ی نورند و اشتیاق...

 

این مثنوی تمام ناتمام را دی ماه 97 نوشته ام، برادر جوان دوستی نادیده، درگذشته بود و برای سنگ مزارش در جستجوی شعر بودند و از من یاری خواستند و چیزهایی پیشنهاد کردم و گفتند چیزی بسرای و گفتم تصویری بفرستید و فرستادند و من در چشم هایش غرق شدم و این بیت ها یادگار آن استغراق است.

 

 

جایی برای با تو نشستن...
ما را در سایت جایی برای با تو نشستن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1mehdishamsab بازدید : 107 تاريخ : پنجشنبه 11 ارديبهشت 1399 ساعت: 5:32