جایی برای با تو نشستن

متن مرتبط با «باد» در سایت جایی برای با تو نشستن نوشته شده است

نااهل‌تر از من غزلي باده نخورد

  •   بگذار دوباره از خودم دور شوم همراه کرشمه‌های تنبور شوم در گوشۀ بي‌تابي آشفته‌ترش بنشينم و بي‌قراريي تازه كنم تا نورتر از نورتر از نور شوم + نوشته شده در  چهارشنبه پنجم مهر ۱۳۹۶ساعت 20:16  توسط مهدی شمس آبادی  |  , ...ادامه مطلب

  • نامت سپيده دمي است كه بر پيشاني آسمان مي گذرد، متبرك باد نام تو

  • مي آيد،مي‌رسد از را‌ه و جانها را جوان مي‌كند و توان مي‌بخشد و چيزي از جنس شيدايي و شيفتگي و شوريدگي مي‌پراكند و خواهي‌نخواهي دچار جادويي سبزت مي‌كند و در حرف‌نشنوي يگانه‌اي است و در به كرسي نشاندن حرف و خواستش هم ! اگر بدانيد چقدر در گوش انجيربن خواندم كه مبادا مبادا  مبادا جوانه بزني ، اگر بدانيد چه اندازه بانگ برداشتم كه"انجيربن! جوانه مزن ديگر " ، اگر بدانيد چه زاري‌ها كردم كه نياريدش ! نيا و ... اما نه شنيدند و نه شنيد ! با همه دم‌سردي زمستاني كه گذشت بيست روزي پيش از بر‌تخت‌نشستن"آنكه خوبي و نيكويي مي‌آورد" ترنج بي‌برگيهاي خانه با برگچه‌هاي معصومانه‌ي نازكش به پيشواز رفته بود و با زبان ب,نامت,سپيده,دمي,است,پيشاني,آسمان,گذرد،,متبرك,باد,نام ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها